عشقی از جنس بلور

نوشته شده در دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,ساعت 20:22 توسط عاشق تنها| |

خدايا

بت بود بت شكن فرستادي

من پر از بغضم

بغض شكن هم داري؟

 

نوشته شده در شنبه 23 دی 1391برچسب:,ساعت 22:5 توسط عاشق تنها| |

 

مهربان ترین برادر دنیا !! (عکس متحرک) www.taknaz.ir

نوشته شده در شنبه 23 دی 1391برچسب:,ساعت 22:4 توسط عاشق تنها| |

عکس

نوشته شده در شنبه 23 دی 1391برچسب:,ساعت 22:3 توسط عاشق تنها| |

نوشته شده در شنبه 23 دی 1391برچسب:,ساعت 22:2 توسط عاشق تنها| |

 


امروز باهمه دنیا قهرم...

 

اماتو صدایم کن..برمیگردم

سادگی کودکانه ام را میبینی...

 

نوشته شده در شنبه 23 دی 1391برچسب:,ساعت 21:53 توسط عاشق تنها| |

دیگران برای خوابیدن قصه میگویند

ما قصه ی خود را میگویم

دیگران بیدار شوند........

                                  

نوشته شده در شنبه 23 دی 1391برچسب:,ساعت 21:52 توسط عاشق تنها| |

 

  صبرکن سهراب ...



گفته بودی قایقی خواهم ساخت قایقت جا دارد؟


                     من هم ازهمهمه ی اهل زمین دلگیرم
...

 

نوشته شده در شنبه 23 دی 1391برچسب:,ساعت 14:43 توسط عاشق تنها| |

 

99666999999666999999666996666666996666699999666669966666699 699669999999969999999966699666669966669966666996669966666699 699666999999999999999666669966699666699666666699669966666699 699666669999999999996666666996996666699666666699669966666699 699666666699999999666666666699966666669966666996666996666996 699666666666999966666666666699966666666699999666666669999666


شماره های بالا را انتخاب كنید

بعد Ctrl + F را بزن

بعد شماره ی 9 را بزن
و حالا Ctrl + Enter را بزن

 

 

 

نطر فراموش نشه



نوشته شده در شنبه 23 دی 1391برچسب:,ساعت 14:39 توسط عاشق تنها| |

کاش میشد هیچکس تنها نبود
کاش میشد دیدنت رویا نبود
گفته بودی باتو میمانم ولی
رفتی و گفتی که اینجا جا نبود
سالیان سال تنها مانده ام
شاید این رفتن سزای من نبود
من دعا کردم برای بازگشت
دستهای تو ولی بالا نبود
باز هم گفتی که فردا میرسی
کاش روز دیدنت فردا نبود

نوشته شده در یک شنبه 17 دی 1391برچسب:,ساعت 9:43 توسط عاشق تنها| |

امشب یهو دلــــــــــــم کودتا کرد...
تو رو می خواســـــــــــت..
ســَـرَم رو کردم زیر ِ بالشت
آروم به دلـــــــــــم گفتم
خــــــــــفه شو....
دوره دموکراسی گذشته.... می زنم لهـــــــــت میکنم!!!!!!!!

نوشته شده در شنبه 16 دی 1391برچسب:,ساعت 21:30 توسط عاشق تنها| |

 

گفتمش دل می خری ؟ پرسید چند؟

 

گفتمش دل مال تو تنها بخند...

 

خنده کرد و دل ز دستانم ربود

 

تا بخود باز آمدم او رفته بود

 

دل ز دستش روی خاک افتاده بود

 

جای پایش روی دل جا مانده بود..........

نوشته شده در شنبه 16 دی 1391برچسب:,ساعت 21:29 توسط عاشق تنها| |

 

نوشته شده در شنبه 16 دی 1391برچسب:,ساعت 12:16 توسط عاشق تنها| |

 

نوشته شده در شنبه 16 دی 1391برچسب:,ساعت 12:13 توسط عاشق تنها| |

 

 

dgdhgrf

 "این روزها بدجور به تو آغشته ام...

از صافی ردم کن و ببین که جز تو هیچم نمی ماند

نوشته شده در شنبه 16 دی 1391برچسب:,ساعت 9:28 توسط عاشق تنها| |

 
هنوز نمیدانم 

اینجا چه فصلیست ...

کــــه من کال مانده ام و ...

به تو نمیرسم .... !

 

نوشته شده در شنبه 16 دی 1391برچسب:,ساعت 9:26 توسط عاشق تنها| |

 

مجنون به نصیحت دلم آمده....

میبینی دیوانگی ام به کجا رسیده؟؟؟

میگوید عاشق نباشم!!!

هه...خدای من!

انگار به آب میگوید خیس نباش....

 

 

نوشته شده در شنبه 16 دی 1391برچسب:,ساعت 9:25 توسط عاشق تنها| |

گاهی آدم احتیاج داره یکی بیاد بزنه رو شونش
و بگه : هی رفـ ـیـ ـق!
از چیزی ناراحتی؟

اونوقت آدم برگرده بگه:

آره رفیق،ازهـمه چـی ...!

نوشته شده در شنبه 16 دی 1391برچسب:,ساعت 9:22 توسط عاشق تنها| |

لرزش صدایم،مال سرمای هواست

این پرده ی اشک روی چشم هام هم ،همین طور

چیزیم نیست به خدا

من فقط، دلواپس توام..

لباس گرم در چمدانت گذاشتی؟

 

نوشته شده در جمعه 15 دی 1391برچسب:,ساعت 23:10 توسط عاشق تنها| |

من گمان میکردم

رفتنت ممکن نیست

رفتنت ممکن شد!!

 باورش ممکن نیست...

 

 

نوشته شده در جمعه 15 دی 1391برچسب:,ساعت 23:3 توسط عاشق تنها| |


Power By: LoxBlog.Com